به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در نشست مجازی و حضوری «الگوی انتخاب اصلح در نهج البلاغه» با حضور جمعی از طلاب بسیجی و جهادی در سخنانی اظهار کرد: در حکمت نورانی شماره(٢٨٩)نهج البلاغه، سخن از برادری است که دارای یازده صفت برجسته از فضایل مهم انسانی است؛ فضائلی که در قرآن مجید و روایات اسلامی با اهمیت فراوان ذکر شده است. در اینکه آیا این برادر دینی یک شخص معیّن خارجی بوده و یا از قبیل تمثیل است مختلف سخن گفته اند.
وی افزود: گروهی از شارحان نهج البلاغه معتقدند کلام امام علیه السلام اشاره به شخص خاصی است؛ اما در اینکه این شخص چه کسی بوده اختلاف نظر دارند. بعضی او را ابوذر غفاری و برخی عثمان بن مظعون، عدّه ای مقداد و گروهی حتی رسول خدا پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ذکر کرده اند. جمعی دیگر معتقدند این بیان از قبیل تمثیل است. امام علیه السلام برای اینکه الگو و اسوه ای جهت شناخت انسان های با فضیلت و والا مقام ارائه دهد، شخصی را فرض کرده که واجد این صفات عالی است. و قرائنی در کار است که نظر دوم را تأیید می کند که بعد به آن اشاره می کنیم. ولی هرکدام از این دو نظر واقعیت داشته باشد، در اهمیت گفتار حکیمانه مزبور تفاوتی ندارد و انسانی بافضیلت و واقعی در این کلام ترسیم شده است تا طالبان فضیلت و پویندگان راه قربِ پروردگار از او سرمشق بگیرند.
حجت الاسلام شکیبایی ادامه داد: نخست می فرماید: «در گذشته برادری الهی و دینی داشتم (که وصفش چنین بود)»؛ (کَانَ لِی فِیمَا مَضَی أَخٌ فِی اللَّهِ). آنگاه امام علیه السلام یازده صفت بسیار ممتاز درباره این برادر دینی الهی بیان می کند: نخست می فرماید: «آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه می داد کوچکی دنیا در نظر او بود»؛ (وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ). این مسئله ای مهم است که دنیا در نظر انسان کوچک باشد و خداوند، بزرگ. این کوچکی سبب می شود که برای رسیدن به مال و مقام و ثروت و شهوت به سراغ گناه نرود و برای رسیدن به آن زیاد دست و پا نزند. حرص و طمع وحسادت و صفاتی از این قبیل را که زاییده حب دنیاست از خود دور سازد.
مدرس حوزه علمیه بیان داشت: در دومین وصف می فرماید: «او از تحت حکومت شکم خارج بود از اینرو آنچه نمی یافت اشتهایش را نداشت (و به دنبال او نمی رفت) و آنچه را می یافت زیاد مصرف نمی کرد»؛ (وَکَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ). در حدیثی که در کتاب شریف کافی از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده می خوانیم : «أَکْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِی النَّارَ الاَْجْوَفَانِ الْبَطْنُ وَالْفَرْجُ؛ بیشترین چیزی که امت من به وسیله آن وارد آتش دوزخ می شوند دو چیز میان تهی است: شکم و فرج».
وی تأکید کرد: در سومین وصف می فرماید: «بیشتر اوقات زندگانی اش ساکت بود و (در عین حال) اگر سخنی می گفت بر گویندگان چیره می شد و عطش سؤال کنندگان را فرو می نشاند»؛ (وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ). «بَذَّ» به معنای غلبه و پیشی گرفتن است و «نَقَعَ» به معنای سیراب کردن و «غلیل» به معنای تشنگی. اشاره به اینکه هرگاه سخن می گفت گزیده و حساب شده میگفت به گونه ای که از همه پیشی می گرفت و مستمعین را بهره مند می ساخت و عطش آنها را فرو می نشاند.
حجت الاسلام شکیبایی گفت: آنگاه در چهارمین وصف می فرماید: «(به دلیل نهایت تواضع بر حسب ظاهر) انسان ضعیفی بود و مردم نیز او را ضعیف می شمردند ولی هرگاه کار مهم و جدّی به میان می آمد همچون شیر بیشه می خروشید و مانند مار بیابانی به حرکت در می آمد»؛ (وَکَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ). آری آنها اظهار قدرت و توانایی نمی کنند و متکبر و خودبزرگ بین نیستند ولی مرد عملند؛ به هنگام بروز مشکلات یا در میدان جهاد در مقابل دشمن، توانایی خویش را آشکار می سازند و دشمن را دَرهم می کوبند.
وی به پنجمین وصف اشاره کرد و گفت: «پیش از حضور در مجلس داوری، دلیلی اقامه نمی کرد»؛ (لا یُدْلِی بِحُجَّةٍ حَتَّی یَأْتِیَ قَاضِیاً). «یُدْلِی» از ماده «ادلاء» در اصل به معنای فرستادن دلو در چاه برای کشیدن آب است و گاه به معنای رشوه دادن نیز استعمال شده و به اقامه دلیل در نزد قاضی یا جز او نیز «ادلاء» گفته می شود. اشاره به اینکه اگر حقی را می خواست از دیگری بگیرد، جار و جنجال به راه نمی انداخت و زمین و آسمان را از فریاد خود پر نمی ساخت فقط بعد از حضور در محضر قاضی دلیل خود را ارائه می کرد. به تعبیر دیگر او پیوسته تابع قانون شرع بود و چیزی ماورای قانون خدا از کسی نمی طلبید.
این محقق و پژوهشگر حوزه علمیه ادامه داد: امام علیه السلام در ششمین وصف این برادر الهی می فرماید: «هیچکس را نسبت به کاری که انجام داده، در آنجا که امکان داشت عذری داشته باشد ملامت نمی کرد تا عذر او را بشنود»؛ (وَکَانَ لا یَلُومُ أَحَداً عَلَی مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّی یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ)، به یقین شتاب کردن در ملامت افراد کار عاقلانه ای نیست. چه بسا برای کار خلافی که انجام داده اند عذری داشته اند که اگر انسان آن عذر را بشنود آنها را معذور می دارد.
وی بیان داشت:در هفتمین وصف می فرماید: «او هرگز از درد خود جز هنگام بهبودی شکایت نمی کرد»؛ (وَ کَانَ لا یَشْکُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ). روشن است، اگر انسان هنگام ابتلا به درد شکایت کند، چنانچه برای دوستان باشد سبب آزردگی خاطر آنها می شود و اگر برای دشمنان باشد سبب شادی و شماتت آنها می گردد؛ اما اگر به هنگام بهبودی باشد توأم با نوعی شکرگزاری است و به بیان دیگر حکایت است نه شکایت. کلینی؛ در کتاب شریف کافی از امام صادق علیه السلام چنین نقل می کند: «مَنِ اشْتَکَی لَیْلَةً فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا وَ أَدَّی إِلَی اللَّهِ شُکْرَهَا کَانَتْ کَعِبَادَةِ سِتِّینَ سَنَةً قَالَ أَبِی فَقُلْتُ لَهُ مَا قَبُولُهَا؛ هر کسی شبی بیمار شود و آنگونه که شایسته است بیماری را قبول و تحمّل کند و شکر آن را به پیشگاه خداوند به جا آورد، مانند عبادت شصت سال است. راوی می گوید: پرسیدم: قبول آن به طور شایسته یعنی چه؟ امام علیه السلام فرمود: «یَصْبِرُ عَلَیْهَا وَ لا یُخْبِرُ بِمَا کَانَ فِیهَا فَإِذَا أَصْبَحَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَی مَا کَانَ؛ بر آن صبر می کند و به کسی از آن خبر نمی دهد؛ ولی هنگامی که صبح شد (وعافیت یافت) خدا را بر آنچه واقع شده است شکر می گوید».
حجت الاسلام شکیبایی گفت: سپس در هشتمین وصف می فرماید: «همواره سخنی می گفت که خود انجام می داد و چیزی را که انجام نمی داد نمی گفت»؛ (وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ). این جمله شبیه چیزی است که از امام علیه السلام در جای دیگر نقل شده و فرموده است: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَاللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلاَّ وَأَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَلا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلاَّ وَأَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا؛ ای مردم به خدا سوگند من شما را دعوت به اطاعتی (نسبت به اوامر الهی) نمی کنم جز اینکه خودم پیش از شما آن را انجام می دهم و شما را از معصیتی نهی نمی کنم جز اینکه خودم قبلاً آن را ترک می گویم». قرآن مجید نیز شاهد این مدعاست آنجا که به زبان سرزنش و توبیخ می گوید: «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتآ عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید!؟
وی گفت: در نهمین وصف می فرماید: «اگر در سخن گفتن مغلوب می شد هرگز در سکوت کسی بر او غلبه نمی یافت»؛ (وَکَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَی الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَی السُّکُوتِ). اشاره به اینکه او کمتر سخن می گفت و بیشتر سکوت می کرد به گونه ای که دیگران در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند؛ ولی هیچکس در سکوت بر او پیشی نمی گرفت و این در واقع نکوهش و مذمتی است از پرگویی و مدح و ستایشی است درباره سکوت، زیرا می دانیم سخن گفتن خطرات زیادی دارد؛ بسیاری از گناهان کبیره با سخن انجام می شود و پرهیز از آنان به وسیله سکوت حاصل می گردد.
مدرس حوزه علمیه بیان کرد: سپس در دهمین وصف او که در واقع تأییدی بر وصف گذشته است، می فرماید: «او بر شنیدن حریص تر بود تا گفتن»؛ (وَکَانَ عَلَی مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَی أَنْ یَتَکَلَّمَ). روشن است که بسیاری از علوم و دانش هایی که عاید انسان می شود از طریق شنوایی است. تمام دروس را انسان از استادش با شنیدن فرا می گیرد و حل مشکلات را از این طریق انجام می دهد.
دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگو
محقق و پژوهشگر حوزه علمیه بیان داشت: آنگاه در یازدهمین و آخرین وصف می فرماید: «او چنان بود که هرگاه دو کار برایش پیش می آمد اندیشه می کرد که کدام به هوا و هوس نزدیکتر است، با آن مخالفت می ورزید. (و آن را که خلاف هوای نفس بود مقدم می شمرد)»؛ (وَکَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَی الْهَوَی فَیُخَالِفُهُ).
وی گفت: امام علیه السلام در مقام نتیجه گیری کلی از مجموع این صفات برجسته انسانی که این برادر الهی واجد همه آنها بود می فرماید: «(اگر می خواهید راه سعادت و نجات را پیدا کنید) بر شما باد که این صفات را تحصیل کنید، پیوسته با آن باشید و از یکدیگر در داشتن آنها سبقت بگیرید و اگر نمی توانید همه آنها را انجام دهید (به مقدار توان انجام دهید) و بدانید انجام مقدار کم بهتر از ترک بسیار است»؛ (فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ).
حجت الاسلام شکیبایی در پایان از شرکت کنندگان در نشست درخواست کرد که علاوه بر توجه به ویژگی های بالا، توصیه های رهبر معظم انقلاب را هم مدّنظر قرار بدهند تا إن شاء الله در این انتخابات دشمن کورکن و دوست شادکن برگ برنده را به دست آوریم.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷